دور از جــــــان شما!
یکنفر هنگام صرف شام مُرد
آدمی در آرزوی وام مُرد
داخل اغذیه دیدم یکنفر
بعدِ صرفِ یک سوسیسِ خام مرد!
نوجوان؛ تکچرخ میزد با موتور
بر زمین خورد و سپس ناکام مرد
مستمندی با پیامک بنز برد
حیف اما لحظهی اعلام مرد!
یک جوان در شرکت استخدام شد
طفلکی! از شوق استخدام مرد
قبض برق خانهی ما آمد و
مادرم با دیدن ارقام مرد
در ترافیک شدید و بوی دود
افسری در اوّل « خیام » مرد!
عید، داداشم سه کیلو پسته خورد
قبل صرف تخمه و بادام مرد
همسرم را کادو دادم عطر شیک! !
باز کرد و بعدِ استشمام مرد
بعدِ آن هم ـ تَق تَتَق تق تق تَتَق ـ
( شاعری در هالهی ابهام مرد )