هر کس که بخواهد بشود قاطی مرغان
باید صد و چل کیلو جگر داشته باشد
البته بجز بحث جگر یا دل و قلوه
خوب است در این کار هنر داشته باشد
باید که بداند هنر شعبده بازی
از کشف و کرامات خبر داشته باشد
با شعبده آماده کند خرج عروسی
یک ورد بخواند که ثمر داشته باشد
گر شعبده و کشف و کرامات نداند
پس ارث کلانی ز پدر داشته باشد
از بابت جنگیدن با مادر همسر
بایست کلاه خوود و سپر داشته باشد
گر خواست برادر زن خود را بنوازد
آهسته نه جوری که خطر داشته باشد
تا گربه ی خود را بکشد بر در حجله
باید قمه و داس و تبر داشته باشد
خر پول اگر بود پدر زن فبها، چون
باید که از آن مال ممر داشته باشد
از آن خودش سازد و بالا بکشد زود
هر چیز گرانی که اگر داشته باشد
اکبیر اگر بود خودش لیک زن او
یک صورت چون قرص قمر داشته باشد
شرط است بجز آن چه که گفتیم و شنیدید
این شازده داماد کمر داشته باشد
البته مراد من از آن، قطر کمر نیست
تا اشکمی چون شیخ قطر داشته باشد
منظور من این است که در رابطه ی خود
باید کمری مثل فنر داشته باشد
البته نه آن گونه که از بابت نان خور
آن قدر بزاید که ضرر داشته باشد
آن چیز که گفتیم به جای خودش اما
باید صفتی هم ز بشر داشته باشد:
ولخرج اگر بود زنش گرچه که سخت است
از فحش و کتک لیک حذر داشته باشد
اما بدهد ساک به دستش و براند
سوی پدرش تا که اثر داشته باشد
او را بطلاقد و کند غائله را ختم
بایست در این کار جگر داشته باشد
رندی که شنید این سخنان گفت به « جاوید»
کردم به شعور تو در این فاصله تردید