طراوت در محافل چای باشد
صفای سینه و دل چای باشد
اگرچه کیک ومیوه مجلس آراست
ولی خوشرنگ و خوشگل چای باشد
یکی میگفت چای خوب،داروست
وداروی مفاصل چای باشد
چو لب سوز است و لبریز است و لب دوز
شرابی گرم وکامل چای باشد
خُمی که کارمندان مثل ماهی
به وصلش جمله مایل چای باشد
روال و رونق هم مجلسان است
چه ظالم یا چه عادل،چای باشد
نشاط کارو تفریح و تنفس
هدایای منازل چای باشد
بود مقبول ملا و مهندس
روانبخش اراذل چای باشد
خوش آن قوری چینی با اجاقی
که باری را حمایل چای باشد
به پای چای بنشین ار بدانی
که حلّال مسایل چای باشد
خوشا بر دشت حاصلخیز آن کس
که با هر کشت،حاصل چای باشد
خوشا آنکس که شغلش در زمانه
و در بین مشاغل چای باشد
چه گویم حبه ی قند و نباتش
همین ها را عوامل چای باشد
قصیده گوی مجلس با شعف گفت
قوافی غزایل چای باشد
شبی شعری شنیدم چای گونه
کنارحق و باطل چای باشد
نه اینکه عمه خانم چای میخورد
که عشق مادمازل چای باشد
اگر مونتسکیو میخورد قهوه
ولی مطلوب راسل چای باشد
نه اینجا چای باشد فرّمجلس
که درکل قبایل چای باشد
نگردان روی ازچای اجاقی
چو قوری مقابل چای باشد
بخور تا کلیه هایت گرم گردند
چوماشین راست آیل چای باشد
بنوش و با رفیقان باش خوشدل
که شوق و حال خوشدل چای باشد
نشاید آدمی باشد چنان چای
نشاید هرکه عاقل چای باشد