خوشا این دل که ویلای تو باشد
خوشا این دل که ویلای تو باشد
درونش ردُی از پای تو باشد
در آور کفش و جورابت، بفرما
به روی چشم ما جای تو باشد!
دلم کرده هوایت نازنینم
فدای بوسه هایت نازنینم
تمام صورتت پنکیک پوش است
بگو بوسم کجایت نازنینم؟!
تو سبزی دائماً، زردی نداری
همیشه گرمی و سردی نداری
زنی و تا ابد در خصلت خویش
زبانم لال، نامردی نداری!
تورو خوب می شناسم، در حد کافی
تو مثل چشمه ای، شفاف و صافی
من و تو باهمیم! تا اون زمانی
که دنیا می ره تو وقت اضافی!