از ما بهتران
اهل حساب است پدرسوخته
اهل کتاب است پدرسوخته
گفته که از بچّگی اش تا به حال
در تب و تاب است پدرسوخته!
بوی خلوص از دهنش می چکد
جام گلاب است پدرسوخته
خواستنی، معرکه، توو دل بُرو
نُقلِ مذاب است پدرسوخته!
دست و نگاهِ همه دنبال اوست
نانِ کباب است پدرسوخته!
حاصلِ انگورِ پدر مادر است
اصلِ شراب است پدر سوخته
از دو سه سو وارثِ برجستگی ست
بابِ چِکاب است پدرسوخته!
یکسره در ساحلِ آنتالیاست
منظره یاب است پدرسوخته!
قُلّه نشینِ همه ی قاف هاست
جوجه عقاب است پدرسوخته
این همه از رابطه و رانْت نیست
از ژنِ ناب است پدرسوخته!