گزارش تصویری صدمین محفل طنز شکرخند را ببینید و بخندید
صدمین محفل ادبی شکرخند، با مدیریت و اجرای”رضارفیع” و یکی دیگر از مجریان، ساعت ۱۶ روز شنبه، سوم بهمن، در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
گزارش متنی – تصویری این محفل طنز را به نقل از کانال شکرخند و گزارشگری رضا رفیع در ادامه بخوانید و ببینید و بخندید و …

– عکس ماهواره امید از صدمین محفل شکرخند که در اولین شنبه بهمن ماه در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد و با استقبال پر شعر و شور اهل طنز مواجه شد.

– نگاه از بالا به صدمین مجلس شکرخند. دومین عکس ارسالی از ماهواره امید. خوشحالیم که از بالاها نیز ما را زیر نظر دارند. نیفتند پایین خوب است!

– وارد صدمین شکرخند که شدم، یک نوری دیدم که از بالا به سمت من تابیدن گرفته بود. همه خیره مانده بودند و هیچکس مژه نمی زد. فهمیدم که متصل شدم!

– اغراق نمی کنم.از دور یک هاله نوری می دیدم که مرا تحت تابش قرار داده بود.تمام جمعیت حاضر به احترام من از جاشان بلند شده بودند. خیلی عجیب بود.

– به طرز عجیبی یک تاج گل در کنارم گذاشته بودند که سابقه نداشت. خیلی ذوقم گل کرد. مجری کنارم نیزکه همیشه خانم بود،این بار تغییر جنسیت داده بود!

– حس کردم که از ناحیه پشت سر(معروف به عقب) نیز تحت نظر قرار داریم و ما را مراقبت می کنند. جرات عقبگرد هم نبود که بفهمیم کی بود!

– ازدحام و اشتیاق برای شعرخوانی زیاد بود. به ناچار توی صف ایستاده بودند که تا تریبون خالی شد، خالی بندی شاعرانه را شروع کنند. حتی اشخاص مسن!

– شعرا باحال شده بودند. می آمدند پیش قوه مجریه، هم شماره می دادند،هم مشورت می کردند که باتوجه به ردصلاحیت های اخیر،چی بخونیم که ردصلاحیت نشیم؟

– طنازان از شدت شعف، بعضا برای ملت بوسه می فرستادند؛ که با توجه به کبرسن ایشان، به دیده اغماض نگریستبم و در آستانه انتخابات بلااشکال دیدیم.

– از ثمرات شکرخند، کشف چهره های جدید بوده. یکیش همین آقای ثمره ای که هم در کار فروش میوه است (ثمر) و هم شعرطنز. ملت هم حسابی ازش خوششان آمد.

– ملت همه شماره می گیرند، ما هم شماره می گیریم! آقای ثمری دائم التبسم، همچنان که شماره می داد، کماکان می خندید. خنده های مثمر ثمری دارد کلا!

– لبخندهای ثمری از نیمرخ!… چقدر بعضی آدمهای خوب و باصفا، وقتی در جمعی قرار می گیرند، نشاط آفرین اند. آفرین! شکرخند در هر صورت یعنی این!

– اسماعیل امینی،از آن دسته دوستان است که آرام و علی الدوام و بامرام است.روزی که سنگ بنای شکرخند را گذاشتیم، آمد؛ الان هم به خاطر صد شمارگی اش.

– دکتر امینی اگر از کتاب می خواند، مقتل خوانی نمی کند؛کتاب خودش است: دکتربازی!.. برای اینکه شبهه در صحت عرایض و اشعارش نباشد، لای کتاب باز کرده!