یاد دارم در سکوتی سرد سرد
یاد دارم در سکوتی سرد سرد
می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد
داد میزد کوزه خالی می خرم
کوزه و ظرف سفالی می خرم
خانه داران، جنس بنجل می خرم
گونی و پیژامه و جل می خرم
تکه های پاره ی زنبیل را
تایر فرقان و دسته بیل را
پیچ و یاتاقان و شاتون و فنر
آفتامات و میله فرمان و سپر
دبه و دمپایی و جلد پنیر
نان خشک و پاکت خالی شیر
می خرم هر آنچه اکنون بی خودست
خارج از عرف است و بیرون از مدست
جنس نا کارآمد بی خاصیت
عامل افزایش حساسیت
همسرم تا بیت قبلی را شنید
برقی از چشمان شهلایش پری
ناگهان با رو سری بیرون پرید
گفت آقا شوهرم را می خرید