وضع ما روزی به سامان می شود
هر چه کمبود است فراوان می شود
گر چه اکنون هم نمی باشد گران
باز هم اجناس ارزان می شود
قیمت بنزین و مرغ و شیر و گوشت
برق و گاز و آب و هم نان می شود
کس نکرده اختلاس و گر نمود
رفته کانادا و پنهان می شود
گر نشد آن سوی آبها هم رود
چند صباحی را به زندان می شود
می شود روزی که هر شایسته ای
صاحب کرسی و عنوان می شود
کارها رونق گرفته بی گمان
شغل هر جایی دو چندان می شود
هر جوانی می شود شاغل به کار
بعد از آن قاطی مرغان می شود
می شود مدرک گرفت تا دکترا
درس خواندن سهل و آسان می شود
می شود روزی که با پوند و دلار
پول ما هم قد و یکسان می شود
گر نشد ماشین ما پورشه و بنز
لااقل جیلی و لیفان می شود
امنیت بالا و هر جا بی نیاز
هم زدزدگیر و نگهبان می شود
می رسد روزی که هر یک لاقبا
صاحب شلوار و تنبان می شود
جمع می گردد بساط هر چه دود
منقل و سیگار و قلیان می شود
می رسد روزی که تلویزیون ما
خسته از جومونگ و آیسان می شود
می رسد روزی که بازارهای چین
بورس کالاهای ایران می شود
می رسد روزی که حتی محتکر
دیگر از کرده پشیمان می شود
لا جرم مثل امورات دگر
وضع درمان هم بسامان می شود
بیش از این گر شعر طولانی شود
مثنوی در حد رمان می شود