هم از جماعتِ نادار رشوه می خواهد
هم از جماعتِ نادار رشوه می خواهد
هم از غریبه و همکار رشوه می خواهد
از این تعلّلِ عمدی،زمان ثبتِ خلاف
مشخص است که سرکار،رشوه می خواهد
برای حکم نوشتن به نفعِ صاحبِ حق
درون محکمه،خودکار،رشوه می خواهد
حیاط پر شده از برگهای پائیزی
سرایدار هم انگار رشوه می خواهد
برای اینکه به دردم رسیدگی بکند
پزشک،از منِ بیمار رشوه می خواهد
دوباره قافله گم شد،اگر غلط نکنم
دوباره قافله سالار رشوه می خواهد
حسابِ آدمِ بی دین مشخص است،ولی
چرا برادرِ دین دار رشوه می خواهد