مسکن نامه
در مسکن مهر عطسه کردم لرزید
سقف و کف و دیوار تماماً رمبید
بالای سرم آمده بود عزراییل
بر حال خراب و زار من می خندید!
در مسکن مهر سرفه کردن قدغن
یا داد و هوار بر سر ِ زن قدغن
در ساختن بنای این برج بلند
سنگ و گچ و میلگرد و آهن قدغن
در مسکن ِ مهر همسرم رفتم دوش
در باز شد و کشیدمش در آغوش
چون آخ بلند گفت ، سقفش رُمبید
در حالت عاشقانه رفتیم از هوش
ای دوست بیا که باند بازی بکنیم
در عرصه ی پول یکه تازی بکنیم
با خشت و گل و سفال یا سنگ و سقاط
در مسکن مهر خانه سازی بکنیم