شد وقت انتخابات، وقت شعار و وعده
چیری نمانده دیگر تا انفجار وعده
در گردش طبیعت گر چه بود زمستان
اما رسیده اکنون فصل بهار وعده
در روستا و هم شهر، ریلش شده مهیا
اما بدون مقصد باشد قطار وعده
برحسب هر سلیقه نوعی شعار و وعده
گویی که داشته کاندید چند مستشار وعده
چک می دهند فراوان از بانک وعده خود
از بانک و از حساب بی اعتبار وعده
یک راه جذب آرا گرچه چلوکباب است
یک عده می دهند نیز شام و نهار وعده
تا روز انتخابات طوفان وعده بر پاست
فردا فرو نشیند گرد و غبار وعده
گر اختراع گردد یک روز دستگاهی
با آن شود بسنجی وزن و عیار وعده
در شهر ما فراوان اقبال باشد آن را
بلکه توان نمودن با آن مهار وعده