سال نو در راه باشـد دوستان
وقت سرسبزی باغ و بوسـتان
چنـد روزی قبل هـر سال جدید
خانه را بایـد تکانندی شـــدید
طبق معمــولِ همــه کاشانهها
سـالها باشـد روال خانهها
خانه را بایـد تکان، مــردان دهند
در ره پاکی ِ خانـه جان دهنــــد
زن بگویـد این عمل مــردانه است
در توان شـوهـری جانانه است
من مطیعـم همسـر دردانه را
بار دیگـر میتکانم خانـــه را
میکشم صــد کهنه بـــر دیوارها
جنس کهنه میدهـم سمسارها
رنگ بنمــایـم در با پنجــــره
سرفهها آید مرا از حنجـره
فرشها را مینمایم شستشوی
در خیابان و کنـار آب جـوی
آنقـــــدر کاشــی بسابم این زمان
تا شـود قدم به مانند کمـان
در تمـــــام مــــــدت انجـــــام کار
همسرم باشد کنارم بیقرار
بیقــــراریاش برد از من قــــرار
او بگیـرد دائماً ایـراد کـــار
میکشـم آه و نگاهـــم میکند
خارج از چاله به چاهـم میکنـد
الغرض صدگونه سختی میکشم
ره به سوی تیره بختی میکشم
در دعایــــم خواهـــــم از پروردگار
سال نــــو دیگـــــر نزایــــد روزگار