تازگی ها شدهام گوش به فرمان زنم
تا زنم دسته ی طی را نکند در بدنم
موقع خشم، خدا نیز جلودارش نیست
من که از ترس شدم نوکر دربست زنم
میخرم هرچه که صورت بدهد را که مباد
جای دمپایی حمام بماند به تنم
هنر اوست که آدم به حساب آمدهام
این زنم بود که شد موجب آدم شدنم
شده ام آدمِ او در همه احوال و امور
زن ذلیلانه کنون شهره ی هر انجمنم
هفته ی پیش هوس کرد که در لالیگا
به همه پز بدهد وقت پنالتی زدنم
دو سه روزست مرا شاخ به سر میخواهد
به گمانم که توهم زده من کرگدن ام!!
جمعهها صبح که خوابند تمام رفقام
من بیچاره پی اش راهی دشت و دمن ام
الکی گفته که من صوت قشنگی دارم
تا صدا پر کند از خواندن خر در چمنم
داده دستور به جنگل بروم تا خانوووم!
فالووِر جذب کند که : زنِ هیزم شکن ام
پیله کرده بخرم گاوِ نر و خرمنکوب
تا بگوید به همه: همسر ِ'مرد ِکهن' ام
این چه وضعیست که من یکسره بااو دارم
چه کنم ؟ ریشه ی شر را بکنم یا نکنم؟
یا رهایش کنم و جمع کنم ساکم را
دو سه شب قهر کنم پهن شوم پیش ننم
به سرم میزند این بار طلاقش بدهم
تا به پایان برسد سوختن و ساختنم
پول یک سکه هم از مهریه در جیبم نیست
پس نباید به زنم حرف اضافی بزنم
بهتر آن است تحمل کنم این معضل را
تا به دستش نشود صاف تر از این، دهنم