تقلب
خدایی که به ماشین داد بنزین
و کالاهای ما را داد از چین
خدایی که به آمپول داد سوزن
به مردانی که خوشحالند یک زن
به اهل عشق او دادست لیلی
به اهل جاده او داده تریلی
بدانید ای رفیقان تلسکوب
به اهل علم, او داده تقلب
تقلب مایه ی پرهیزگاری ست
تلقب سایه سار هوشیاری است
تقلب! زیر کفشی روی دستی
تو عشق مایی هر جایی که هستی
تقلب قوت ایمان و علم است
هر آن کس می زند با صبر و حلم است
تقلب را کسانی می شناسند
که با پیژامه ی هم می لباسند
تقلب کن بگیر آن مدرکت را
به زیر مدرکت هم فندکت را
هم این گونه شد و لیسانس خز شد
خس و خاشاک آوردند و گز شد
اگر کل جهان بد داند آن را
شماتت هی کند اعمالمان را
ولی ما با تقلب می ستانیم
همان چیزی که در افکار آنیم