این بنده ز تاخیر تو علاف شده
یا صاف بگویم: دهنش صاف شده!
با برج مراقبت بگویید اکنون
روح از بدن آماده «تیک آف» شده!
از این همه تاخیر تو زار و پکـرم
در صحن فرودگاه تـو دربهدرم
بدبخت شدم در آمد از تـو پدرم
بر گیر «هما» سایه خود را ز سرم
دزدید تو را و باعث بلوا شد
ناگه نقصی در موتورت پیدا شد
یک تیر به مغز خویش زد وقت سقوط
نادم ز ربـودن هواپیما شد!
ای فکر سقوط تو همیشه جانکاه
ای جعبه تو چو بخت این بنده سیاه
ترسم روزی از خلبانت شنوم:
لطفا همگی آیه «انّا لله...»!
وقتی که به صد ادا به پرواز آیی
با ناز همی روی و با ناز آیی
از بخت خوش است از زمین برخیزی
از لطف خداست بر زمین باز آیی!
آید خللی ز برف یا بارانت
یا نقـص ، ز ناشیگری یارانت
ای کاش که نقص فنیات رفع شود
مانند دماغ میهماندارانت!
گفتم:پس از این نخود،نخود، طیاره!
هرکس برود خانه خود، طیاره!
زین بعد نه من، نه تو، که دیگر نرخت
طیار تر از خود تو شد، طیاره!
ای تخم دوزرده هواپیمایی!
ای بال زنـــان بهر درآمد زایی!
از عمر مسافران خود میکاهی
بـر نـرخ بلیت خویش میافزایی!
شرمنده شدم حسابی از لطف شما
احسنت به لطف بیحساب تو، هما!
گفتم به «ارومیه» بَری ما را لیک
با نرخ بلیت خویش، بردی به کُما!