از همه اهل محل بوی ریا می آید
فکر کردم منِ خُل، بوی خدا می آید
دیشب آقا صفر از عشق و صفا آمده بود
بعد می گفت که از “سعی صفا” می آید
بوی خمر از دهن حاجی ما بیرون زد
در شگفتم که چه بویی ز کجا می آید
ممقلی مومن و پاک است و در آن شکّی نیست
ز چه امّا سر راهم همه جا می آید؟!
تا که فهمیده غضنفر پدرم مجلسی است
با عیالش همه شب خانه ی ما می آید
پس همین بود که در خواب کسی با من گفت
مرضی سخت تر از صرع و وبا می آید
شاعری هست که در کنگره ها خیلی شیک
با غزل هایی از “افشین علا” می آید
“گفت حافظ لغز و نکته به یاران مفروش
گفتم انصاف ده این کار به ما می آید؟!
دین و ایمان همه اهل محل در حلقم
من نگفتم، که ز ابلیس ندا می آید!