ای مرغ تو را به جان جدت
ای مرغ تو را به جان جدت
با قدقد خود مرا خبر کن
یک چند بکن اضافه کاری
یک تخم نه،بلکه بیشتر کن
تصمیم بگیر و مهربان باش
از سستی و تنبلی حذر کن
سوراخ تو را طلا بگیریم
زوری بزن و کمی خطر کن
سوراخ تو منتهی به گنج است
ما را تو نصیبْ تخم زر کن
محتاج به تخم توست خلقی
تخمی بِنِه و دفع ضرر کن
در حسرت اُملتی اسیریم
ای مرغ به سفره مان نظر کن
اوضاع جهان اگر چه تخمی است
لیکن تو از این خطا گذر کن
«جاوید» به مرغ خود نگو غاز
از طعنه به این بلا حذر کن!!